محل تبلیغات شما

الان حالم خوبه.
اون ناراحتی های چند روز رو به کل فراموش کردم
از خانم ج با اینکه هیچ خوشم نمیاد اما همیشه دعاش میکنم که متوجه ظلم هایی که در حق پرسنل بیمارستان میکنه بشه و انقدر دل نشه و حق و ناحق نکنه.

این روزها تولد همکارم ف.ر.ض.ی هم بوداینجا بود که فهمیدم دکتر چقدر بین من و اون فرق گذاشت
چقدر برای تولد من و سایر ماجراها خرج کردو کادو خرید در حالیکه بر تولد ف.ر.ض.ی.
بماند
منم نمیخواستم چیزی بگیرم چون هم زیاد نمیبینمش هم اینکه خب من یک سالم نشده اومدم اینجابا این حال خجالت کشیدم و وظیفه ی خودم دونستم به عنوان همکارش یه کادوی کوچیک براش بخرماونم که ماشالله هر روز دست پر میومد و کادوهاشو به رخ من و دکتر میکشوند و بیشتر خجالتمون میداد:))
براش یه ادکلن خریدمامیدوارم دوست داشته باشه.
کادوی صبا که همچنان رو دستم مونده:/

از همه ی اینا بگذریم
راستش حالم خیلی بهتر شد وقتی بعد سال ها بالاخره امام رضا جانم مارو طلبید.
بلیط قطار رو که از علی بابا گرفتم دلم اروم گرفت
باورم نمیشه ۸ مهر این روز قشنگ میخوایم راه بیفتیم به سمت مشهد ان شاالله.
خیلیی خیلی خوشحالم.‌‌.و یه وقت مناسب، قشنگ ازین حس و حال نابم مینویسم

امروز مهسا هم بهم پیام دادبر بیرون رفتن
بالاخره پایان نامه شو ارائه داد و آزاد شد
جمعه میریم خانه موزه مقدمچند بار میخواستم با صبا برمو نشد
حالا با مهسا میرم و کلی ذوقشو دارم
خدا جانم شکرت
برم که بخوابم.
به امید تو.

219. فعلا یارم‌ کتاب..

214. روزهای پرمشغله..

213. و حالا حال خوب...

ی ,هم ,تولد ,حال ,رو ,روز ,من و ,ض ی ,ف ر ,ر ض ,گرفتم دلم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امام علی (ع)